دور هم نشسته بودیم.حسام می گفت:مجلس ختم من را تو مسجد نبی می گیرن,فلانی و فلانی و... هم تو صف اول مجلس من می شینن! حسابی خندیدیم.😄😄 بعد از کربلای ۴ بود.رفتم مسجد نبی, دیدم ختم حسام است. وارد که شدم, صف اول را که دیدم, دیدم همان ها هستند که حسام گفته بود...😳 همان جا نشستم به گریه کردن😭😭 🌹شهید حسام اسماعیلی فرد 🌹