اعتقاد داشت تا وقتی کسی مبنای اعتقادیش درست نباشد، حضورش در مباحث سیاسی ممکن است او را به انحراف بکشد. مثل مجاهدین خلق که به عنوان یک گروه سیاسی تغییر ایدئولوژیک دادند و مارکسیست شدند.
شاید بتوان گفت که شهید دیالمه از حیث خط فکری، رویکردها و شیوه مبارزاتی مثل شهید مطهری و استاد مصباح یزدی میاندیشید و پرداختن به مباحث فکری و اصلاح عقاید و باورهای مبارزان را اولویت جدی مبارزات انقلابی خود میدانست. البته مشابهتهای دیگری میتوان بین این سه یافت که هر سه به کارهای فکری و مبنایی اعتقاد داشتند؛ برای رفع نیازهای عقیدتی مخاطبان ـ به ویژه مخاطبان جوان ـ بسیار اهمیت قائل بودند و برای این قشر خیلی وقت میگذاشتند؛ منتقد شدید افکار التقاطی و اندیشههای انحرافی بودند و اهل تعارف و احتیاط و محافظهکاری در این زمینه نبودند. شعارها و آثار مکتوب سازمان مجاهدین خلق و دکتر شریعتی را که در آن زمان مورد استقبال زیادی از جامعه دینی قرار گرفته بود را با معیارهای دینی و مکتبی میسنجیدند و ملاحظه ای در عیان کردن مخالفتهایشان نداشتند.