شهادت آقاي قدوسي بسيار عجيب بود. ايشان به يکي از کارکنان دادستاني به نام آقاي فخّار مشکوک شده بود، شخصي که بعدها ديديم با مسعود رجوي عکس داشت. فخّار در دادستاني نفوذ کرده بود. آقاي قدوسي چندين بار به مسئولين پرسنلي تذکر داده بود که «مراقب او باشيد، من نسبت به اين شخص مشکوکم.» روز سه شنبه يا چهارشنبه صحبت شده بود که آقاي فخار به گزينش برود تا با او صحبت کنند. ايشان به آن قسمت آمده بود و پس از گفتگوهاي لازم، يک برگه تصفيه حساب به او داده بودند و قرار نبود از شنبه به دادستاني بيايد. ايشان پنجشنبه و جمعه وارد دادستاني شد و زير ميز شهيد بزرگوار آقاي قدوسي و همچنين در سقف مواد منفجره کار گذاشت. منافقين به محض اينکه آقاي قدوسي وارد دادستاني شد و پشت ميزش قرار گرفت، مواد را با هدايت از بيرون منفجر کردند.  براثر شدت انفجار، ديوار اتاق ايشان خراب گرديد و آقاي قدوسي به پايين پرت شد. کنار آقاي قدوسي هم تعدادي از دوستان و برادران مجروح شدند. بعد از اين انفجار آقاي قدوسي را به بيمارستان بردند و همان روز هم سر ايشان را عمل کردند، ولي موفق نشدند و ايشان همان بعدازظهر به درجه رفيع شهادت نايل شد. سازمان منافقين با نفوذي‌هايي که داشت، ضربه مي‌زد تا تک تک کساني را که بازوان قوي امام بودند از بين ببرد.