" شهید سید قاسم میر باقری"
👈 شهید ۱۶ ساله ای که
👈عاشق امام رضا (ع) بود
👈و از خود حضرت شفا گرفته بود
5-4 ساله بود و براثر تزریق پنی سیلین در تب شدید فلج شده بود.
مادرش بغض می کند و با صدایی که می لرزد به پزشک می گوید دکتر اگر بدانم قاسم خوب می شود حاضرم چادر سرم را هم بفروشم و خرج کنم .
پزشک در کمال خونسردی می گوید: مگر فلج اطفال هم خوب می شود؟ فقط ممکن است در خارج کاری کنند که بدتر از این نشود!!!
مادرش هرشب به مسجد محل می رفت ودر خلوت خود برای فرزندش دعا می کرد یک روزی که در گوشه مسجد درحال دعا ودل شکسته بود به امام رضا(ع) توسل و نذر کرد که اگرپسرش شفا پیدا کند
👈او را در راه دفاع از اسلام نذر کند .
چندروز بعد او را به اصرار مادرش به مشهد مقدس می برند
راه می افتند به سمت مشهد الرضا(ع) دلشان می گفت پزشک اصلی همان مردی است که صاحب مملکت ماست سوار اتوبوس که می شوند مردی از میان مسافران بلند صلوات می فرستد و دل کوچک مادر آرام می شود....
دو روز در مشهد ماندند هر روز به زیارت می رفتند و نماز را در مسجد گوهر شاد اقامه می کردند تا روزی که سید علی سراسیمه نزدیک قسمت خانم ها شد و به زنش اشاره کرد که بیا .
زن دید سید علی کفش های آهنی قاسم را دور انداخته و با بغض می گوید که برویم زن پسرمان شفا گرفت ....
قاسم درصحن گوهر شاد و بین نماز ظهروعصر بودکه شفا یش راازامام رضا (ع) می گیرد....