حکایتی از 10 سال فداکاری و مردانه ایستادن زنی که با عشق از همسرش پرستاری می‌کرد؛ بانویی صبور که به‌تنهایی پرستاری از همسرش را به عهده گرفته و یار و همراه سیدی آسمانی بود. کبری حافظی، همسر شهید سید نور خدا موسوی اظهار داشت: آقا سید از هر نظر انسان ویژه‌ای بودند و ازدواج با ایشان یک سعادت برای من بود؛ من عاشق همسرم بودم حتی باور نمی‌کردم یک روز تحمل‌کنم آقا سید مریض باشد، آقا سید در محل کار هم عزیز و برای همکارانش دوست‌داشتنی بود، او بسیار مؤمن و باشخصیت و برای همه قابل‌احترام بود در روزهای نخست مجروحیتش امیدی به زنده ماندن سید نبود که با دعای خیر مردم زنده ماندند و علائم حیاتی خود را به دست آوردند؛ مجروح شدن آقا سید برایم سخت بود ولی مجروحیتش را باجان و دل خریدم، باخدا معامله کردم و با توکل به خدا و ائمه اطهار(ع) این پرستاری برایم شیرین است. به عقیده من دلیل زنده ماندن آقا سید می‌تواند پس دادن درس خداشناسی باشد و یا اینکه بعضی افراد با دیدن آقا سید از راه منحرف، بازگردند و افرادی که نیز به راه مستقیم هستند درراه‌شان مستحکم بایستند.