اللهم ارنی الطلعة الرشیده....
محرومم از دیدار تو یادت به دل دارم هنوز
ای آفتاب مخفیام چون ابر میبارم هنوز
دیگر کلافی هم نمانده تا خریدارت شوم
یوسففروشان رفته و سرگرم بازارم هنوز
پیش غریب و آشنا بیآبرویت کردهام
بابا دَمِ تو گرم که هستی طرفدارم هنوز
با کوه طغیان و بدی گفتم بیا زود آمدی
گفتی بیا در خیمهام گفتم گرفتارم هنوز
چشم انتظارم بودی و چشمم گناهآلود شد
بسیار داری انتظار از دیدهی تارم هنوز
زهری بده تیغی بزن اخمی کن و طَردم نکن
من را بغل کن باز هم، گرچه دل آزارم هنوز
درد و دوایم را نده اصلا شفایم را نده
یک شب به بالینم بیا از بس که بیمارم هنوز
با یا علی در میزنم ساغر به ساغر میزنم
جاروکش میخانهی ساقی کرّارم هنوز
گفتم بیایم پیش تو یک ذره درد دل کنم
خیلی محرم لازمم خیلی گنهکارم هنوز.
(دعا بفرمایید)