... عملیات کربلای چهار برای سید جمشید ، فصل رسیدن بود .
وقتی به آن طرف اروند رسیدیم روی موانع دشمن توقف کردیم تا بچه های تخریب راه را باز کنند . دشمن بشدت منطقه را زیر آتش گرفته بود . با هواپیما بمب منور انداخت و آسمان مانند روز روشن شده بود . نفرات جلویی ستون یکی یکی تیر می خوردند یک لحظه صدای تیری آمد و برگشتم نگاه کردم تیر به سر سید جمشید اصابت کرد و او بدون اینکه سخنی بگوید به شهادت رسید .
قرار بود سید جمشید در نوک گروهان غواص حرکت کند و از طریق بی سیم با فرماندهی گردان در تماس باشد . کم کم هوا رو به تاریکی گذاشت و با اعلام حرکت ، غواصان به آب زدند سید لحظه به لحظه حرکت خود را گزارش می کرد .
ساعتی گذشت درگیری شروع شده بود وقتی با بی سیم غواص ها تماس گرفتیم ، بجای سید جمشید حاجی محمد سعادت صحبت کرد ! از سید پرسیدیم گفت : سید جمشید هم رفت !
به ساحل دشمن که رسیدیم در کنار معبری که توسط غواصان باز شده بود جنازه غواصی افتاده بود ، حسین موتاب در حالی که مجروح شده بود گفت : این جنازه سید جمشید است ...
سید ، آرام در میان چولان ها در کنار ساحل اروند خوابیده بود.
" سید " در چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵ که از دریا به آسمان رفت، ۲۴ سال و اندی از خدا عمر گرفته بود. ولی حقیقت این است که او سالها بود که دل به آسمان داشت و ذرهای به این کره خاکی، وابسته نبود.