پدر جان و مادر جان ، نمي دانم چگونه از زحمات شما تقدير و تشكر كنم و چگونه عذرخواهي كنم به يقين مي دانم كه در اين دنياي فاني از عهده چنين امر مهمي عاجزم. اما اگر فرداي قيامت بعنوان شهيد وارد عرصه محشر شدم آنقدر مي چرخم تا شما را پيدا كنم و پيش خداي متعال براي شما شفاعت مي كنم . پدرم بهترين هديه براي من صبر و بردباري توست. اگر خبر شهادت مرا شنيدي به ياد جـوان امام حسيـن (ع) باش و گريـه نكن چـرا كه مولاي من ولي عصـر آقا امام زمان (عج) با گريه پدران شهيد شايد داغ عاشورا برايش زنده شود.
مادرم حجاب تو بهترين ارمغان براي من است چرا كه من سرافرازم مادرم و خواهرم پيرو خط حضرت زهرا (س) مي باشند . در تربيت فرزندم تلاش كنيد. آنچنان او را تربيت كنيد كه من پيش حضرت رقيه (س) شرمنده نباشم.
خواهر عزيزم ، هيچ وقت در زندگي از حجاب حضرت زهرا (س) فاصله نگير و شان خواهر شهيد بودن را براي خودت حفظ كن.
برادر عزيزم ، بعد از من مسئوليت سنگين بر روي دوش تو مي افتد . اولين مسئوليت حفظ خون من است. مبادا كاري كني كه خون من خدشه دار شود. دوم مراقبت از پدر و مادر است كه بعد از من مايه دلگرمي آنها تو خواهي بود. از آنها فاصله نگير و كنار آنها باش . مبادا روزي شود كه بخاطر شهادت من تو از انقلاب چشم داشت داشته باشي و از خون من مايه نگذاريد.
و اما تو اي همسر عزيزم ، همسري كه در تمام مراحل زندگي هرچند كوتاه اما شيرين با من همراه بودي و در تمام مراحل زندگي چه در سختي و چه در سرما و گرماي زندگي با من همراه بودي . در تمام ماموريتها دلم خوش بود كه سايه تو بر سر دخترم هست . بي شك بخشي از جهاد من را تو نيز شريك هستي . نمي دانم آن لحظه كه خبر شهادت من را مي شنوي چه حالي داري؛ اما تقاضا دارم كه حفظ حجاب كني . حفظ حجاب تو مرا همواره خوشنود مي كند . مبادا صدايت را ميان نامحرم بلند كني . همچون قهرمان كربلا ، آن شيرزن تاريـخ حضرت زينب كبري (س) مقاوم باش و راه من را ادامه بده . اگر در زندگي از من كم مهري ديدي و دلسرد شدي بدان كه من تو را دوست داشتم و عاشق تو بودم . پس بيا و از من گذشت كن كه من بيشتر از اين به روي تو شرمنده نباشم.
مسئوليت تربيت و حجاب دخترم را بيش از همه به چشم تو مي بينم اين مسئوليت سنگين را بردوش تو مي گذارم و همچون گذشته دخترم را در حفظ و قرائت قرآن به كلاس ببر و او را با مفاهيم قرآني آشنا كن .
و تو اي دختر عزيزم ، جگر گوشه بابا ، خيال نكن من بي خيال تو بودم ، بدان كه بابا تو را بي نهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم. بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي، بيا سر قبر بابا بخوان .
از دار دنيا يك باب منزل مسكوني و يك قطعه زمين و يك باب ماشين دارم و چون به امور ديني مسلط نيستم كه چگونه تقسيم كنم ولي شما به يك متخصص و كارشناس ديني مراجعه كنيد و از او بخواهيد كه اول سهم من ( ثلث ، خمس ، نماز و روزه و … ) را حساب نمايند و بعد حق به حق دار برسد. ( پدر و مادر و همسر و فرزند ) و در اين بين حقي از كسي ضايع نشود و رضايت همه را جلب نماييد و در كنار عكس امام و رهبري عكس علامه حسن زاده را بر مزارم بگذاريد.
ملتمس دعا و ارادتمند صميمي همه عزيزان اسماعيل خانزاده.