صادق نور آگاهی از ظلم و ستم خوانین مزدور آمریکا را در میان مردم پراکنده و لحظه ای از افشای چهره زشت آنها فرو گذاری نمی کرد تا اینکه بر اثر مبارزه بی امان مردم و بر زمین ریخته شدن خون شهداء از مردم و سپاه سر آنها منطقه کنده شد و در نهایت خسروخان در فیروزآباد اعدام گردید و مردم نفس راحتی کشیدند و در این میان نقش شوم آور گروهکها مخصوصاً منافقین قابل ذکر است که نه تنها با مردم نبودند بلکه به طور غیر مستقیم خوانین را تقویت می نمودند و صادق با تمام وجودش لمس نمود که حرکت جدای از ولایت فقیه و خارج از چتر رهبری امام خمینی چیزی بجز گمراهی و تباهی و اتلاف وقت و روبرو شدن با امت حزب الله به ارمغان نمی آورد. صادق بعد از شهادت یکی از دوستانش بنام صادق کتیرائی که در آتش زدن سینما نیز با او شرکت داشت دیگر سر از پا نمی شناخت و در خانواده مطرح می نمود که بعد از گرفتن دیپلم به جبهه خواهد رفت و آرزویش نیز این است که به توفیق شهادت نائل آید. صادق در اوج طوفان گروهکها در خرداد ماه 1360 دیپلم خود را اخذ نمود و در سطح شهرستان فیروزآباد رتبه اول گردید و بلافاصله چند ماه بعد با درک شرایط پیچیده انقلاب که در اثر ترور گروهکها و شهادت یاران امام خمینی و همچنین جنگ تحمیلی عراق بوجود آمده بود پی برد که در مرحله فعلی باید از همه چیز گذشت و برای تثبیت و به ثمر رسیدن انقلاب باید شبانه روز کار کرد از اینرو و در منطقه دلگان از توابع شهرستان ایرانشهر مشغول خدمت گردید.