با احداث چند آسايشگاه براي كودكان و مادران بي سرپرست واجراي برنامه هاي آموزشي و فرهنگي و ارائه كمك هاي مالي به آنان، مسيحيت را در ميان آنها گسترش دهند با هشدارهايي كه شيخ راغب از طريق تريبون نماز جمعه و ساير مراسمات ديني به مردم داد و همچنين پيگيري هاي او به منظور صدور فتواي تحريم همكاري با مسيحيان توسط علماي لبنان، اين طرح را با شكست روبرو كرد. (يك سال بعد طرح آسايشگاه كودكان بي سرپرست به نام دارالايتام حضرت زينب(س) در روستاي حاروف از توابع شهرستان نبطيه را با كمك انجمن خيريه فرهنگي به بهره برداري رساند.)
اصلي ترين جبهه مبارزه، مبارزه با رژيم غاصب و قوم يهود بود كه از نظر راغب از زمان حيات رسول اكرم(ص) تا به حال همچون خنجري در پهلوي اسلام و مسلمانان قرار داشته است. سخنراني هاي او از تريبون نماز جمعه و منبر مساجد شهرها و روستاهاي جنوب لبنان باعث شد تا تظاهرات و راهپيمايي هاي اعتراض آميز مردمي بر ضد اشغالگران سر تاسر جنوب را فراگيرد. دشمن صهيونيستي پس از اين حادثه سراسيمه و سرگردان،شهر جبشيت را منطقه نظامي بسته اعلام كرد.شيخ راغب پس از اين حادثه با رعايت احتياط رفت و آمد مي كرد و كمتر در خانه مسكوني خود حاضر مي شد و از آن پس ديگر خواب راحت در خانه خود نداشت. به موازات گسترش دامنه عمليات مجاهدان مسلمان، دامنه اقدامات سركوبگرانه و يورش هاي وحشيانه در همه شهرها و روستاها گسترش يافت. هفته اي نمي گذشت مگر اينكه خانه شيخ به بهانه ي جستجو براي بازداشت او مورد يورش اشغالگران اسرائيل قرار مي گرفت. تعقيب و گريز ادامه داشت تا اينكه شيخ راغب در شامگاه پنجشنبه 16 فوريه 1984 بعد از برگزاري نماز مغرب و عشا و دعاي كميل در حالي كه رهسپار خانه بود با شليك مزدوران صهيونيستي به آرزوي ديرينه اش رسيد و به سوي آفريدگار خود عروج كرد.