* پایبندی شهید به اعتقادات
آقا مرتضی بسیار متدین و مومن بود. نامگذاری او به این دلیل بود که مادر شهید در دوره اقامت در نجف اشرف، او را باردار شد و پس از بازگشت پدر و مادر از نجف متولد شد لذا پدر بزرگوارمان از باب ارادت به حضرت علی(ع) او را «مرتضی» نامیدند.
شهید سید مرتضی ملتزم به نماز شب و مستحبات بود و این که چه دعایی را اول ماه بخواند و چه نافلهای را انجام دهد جزو برنامههایش بود. تقریبا همیشه قرآن و مفاتیح، همراه این شهید بود. به صحیفه سجادیه بسیار علاقهمند بود. خیلی قرآن میخواند و البته تلاشش برای این که کسی متوجه حالات معنوی او نشود، جدی بود. در قنوت نماز شب برای شهادتش دعا میکرد. تقریبا یکی از مسائلی که مورد علاقه و توجهاش بود، تکرار آیاتی بود که بر ناپایداری دنیا و پایداری آخرت دلالت دارند.
* بینشها و رویکردهای شهید
انقلاب که پیروز شد، 11 ساله بود و خیلی به امام ارادت داشت. حتی سال اولی که به یکی از مدارس علمیه قم رفت، شاکی شد که چرا عکس امام در حجرهها نیست؟! چرا این جا از امام صحبتی نمیشود؟! که بعدا آن مدرسه را ترک کرد و به مدرسه الهادی که زیر نظر آیتالله مشکینی بود رفت. تعبیری که راجع به امام در وصیتنامهاش دارد: «سرسپردگی بیقید و شرط» است. از امام به «پیر و مراد» تعبیر میکند.
در وسایل شخصیاش عکس زیبایی از امام بود که پشت آن نوشته بود: «سببنا المتصل بین الارض و السماء»
بهترین مثال برای بیان ارادت آقا مرتضی به امام همین جبهه رفتنش است. خیلیها به او گفته بودند که تکلیف شما ماندن در حوزه است. حتی یکی از اساتیدش به نام حاج آقا امین شیرازی بعد از شهادت آقا مرتضی به من گفتند که من به سید مرتضی گفته بودم تو حرام است به جبهه بروی چون تو امید آینده حوزه هستی.
منتهی ایشان به امام نامهای نوشته بود و در نامه برای امام توضیح داده بود که من طلبهای هستم با این شرایط و اظهارنظر اساتیدم این است، اما شما جبهه را بر هر چیز مقدم شمردهاید. شما مرجع و مقتدای من هستید. لطفا بگویید تکلیف من چیست؟
یک یادداشتی هم پیوست نامه کرده بود خطاب به مسئولان دفتر امام و قسمشان داده بود که خودشان نامه را جواب ندهند و گفته بود که برای من نظر امام حجت است