شهید ابوالقاسم تلخابی: جوانیمان فدای اسلام
ابوالقاسم متولد 1347 بود. به حضرت زهرا (س) خیلی علاقهمند بود. فرقی برای اهل بیت (ع) قائل نبود ولی میگفت: «فاطمه زهرا (س) از یک غریبی خاصی برخوردار است.» برایش مهم نبود که حتماً باید لباسش چنین و چنان باشد. میگفت: «در آن دنیا فرقی نمیکند که با چه لباسی زندگی کرد این اعمال انسان است که او را بهشتی یا جهنمی میکند هدف پدرمان از زندگی، آوردن لقمه حلال و دیانت بود.»
در منزل ما همیشه صدای قرآن به گوش میرسید. به قم که آمدیم با اینکه مادرم یک زن روستایی بود اما از نظر سیاسی بسیار روشنفکر بود. نماز جمعه و راهپیمایی او در مناسبتها هرگز ترک نمیشد. یادم میآید برادرم حسن در روز قدس به دنیا آمد. صبح با مادرم در راهپیمایی شرکت کردیم بعد از ظهر حسن به دنیا آمد. در شهادت برادرانم وقتی بیتابی میکردیم، مادرم میگفت: «ما بهشت را خریدهایم آنان در راه خدا رفتهاند!» مادرم میگفت: «امام حسین (ع) در دشت کربلا برای دین اسلام 72 تن قربانی داد. حالا نوبت ماست که جوانیمان را فدای اسلام کنیم.» ابوالقاسم در 21 اسفند ماه 1363 در روند عملیات خیبر بر اثر اصابت ترکش به صورتش به شهادت رسید.
ابوالقاسم در وصیتنامهاش نوشت: «میخواهم بگویم خدایا اگر من در این برهه از زمان در بستر بمیرم، ننگ است. زیرا برادر شهیدم، احمد، در راه دین اسلام جانش را فدا کرد. من از خداوند متعال میخواهم که وقتی شهید شدم، مفقودالاثر شوم. میخواهم جنازهام در توفان و زیر آب باران از بین برود تا با رویی سفید پیش برادرم احمد و امام حسین (ع) بروم. ای جوانان نکند در رختخواب و با ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید در حالی که حضرت علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسید. نکند در هوا و هوس خود بمیرید در حالی که علیاکبر در راه حسین (ع) به شهادت رسید.»