سید صاحب 15 ساله بود که «نماز شب» می‌خواند مادر شهدا می‌گوید: سید صاحب دوست نداشت کسی بداند که «نماز شب» می‌خواند اما من فهمیده بودم. ما آن موقع طبقه بالا زندگی می‌کردیم و آنجا آب نداشتیم. یک شب دیدم در اتاق باز است و سید صاحب بیدار شد و از اتاق بیرون رفت. اجازه ندادم متوجه شود که من بیدارم. اما حواسم بود دقت کردم ببینم سید صاحب چه کار می کند. دیدم در حال خواندن نماز شب است. سید مهدی هم همین‌طور بود. این دو برادر در همان اتاق همیشه نماز شب می‌خواندند. از سید صاحب فقط دو تا پا در بهشت زهرا(س) است پدر شهیدان محمدی، می‌گوید: وقتی خبر شهادت بچه ها را آرودند، یکی یکی اطلاع دادند. اولی را گفتم در راه اسلام بوده است ناراحت نیستم! و‌ وقتی گفتند «سید مهدی» مجروح شده است، گفتم؛ بگویید شهید شده است! مکث کردند، گفتم، اشکالی ندارد برای اسلام بوده ناراحت نیستم! چون پیکر «سید صاحب» و همراهانش در کوشک منفجر شده بود.امروز در همان کوشک برایشان بارگاه ساخته اند و در ضمن از پیکر سید صاحب فقط دو تا پا آورده اند که در کنار مزار برادرش «سید مهدی» دفن شده است.