چند وقت پیش بود شب عید غدیر سال ۱۴۰۱ دلم خیلی گرفته بود گفتم برم بهشت زهرا اول رفتم سر خاک برادر شهیدم بعد گفتم برم سر خاک مادر شهدای ملاشریفی جلوی تانک جلوی سالن دعای ندبه تصمیم داشتم بعدشم برم سر خاک آقا ابراهیم دیدم سر وصدای سرود میاد گفتم خب مثل خیلی وقتا سر خاک آقا ابراهیم مراسمه،اما انگار آقا ابراهیم هم نگران حال خرابم بود ،رفتم جلوتر دیدم تو محوطه جلوی باد بود شهید ابراهیم هادی چادر زده بودند و صندلی چیده بودند دیدم عقد کنونه ،عکس شهدا را روی کیک زدند وعکس شهید هادی بزرگتر وسط کیک خیلی برام جالب بود ،جالبتر اینکه عاقد شروع کرد خطبه خوندن فهمیدم عروس خانم تازه مسلمان شده خانم نازلی مارگارین ،خیلی حالم عوض شد ،امشب هم دیدم این پیام داخل کانال اومده برام جالب بود،از عروس خانم شماره تماس گرفتم وقول دادند که یه روز تشریف بیارند هیات حضرت خدیجه سلام الله علیها وداستان زندگیشون را برامون تعریف کنند