متن نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید: «به نام خدا نامه‌ای می‌نویسم برای تو‌ ای دوست در جنگم،‌ ای دوست جان بر کفم،‌ ای دوست شریفم. نامه‌ای که شاید از آن کوه مشکلات که بر سرت فرود آمده است بکاهد. هرچند که این نامه برایت سودی ندارد. برای تویی که در سنگر به مداوای مجروحان جنگ اعم از ایرانی و یا غیر ایرانی می‌پردازی. من این نامه را در حقیقت برای دوستانم می‌بایست می‌نوشتم، اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیافکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.‌ ای کاش می‌توانستم با تو به جبهه آیم و مسلسل‌ها را در آغوش گیرم، اما می‌دانم چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبهه‌ای. شاید بر من عیب بگیری که چرا به آگاهی دوستان و همشهریانم نمی‌پردازم. می‌دانم، اما آگاهی دادن به کدامین مردم؟ به مردم جان بر کف شهرم! نه می‌دانم که نمی‌گویی! زیرا باید به اشخاصی آگاهی داد که چشم‌ها را بسته و گوش‌ها را پنبه نموده به شعار دادن در سر چهار راه‌ها مشغولند. 👇👇👇