بسیجی بود و عاشق وطن. جز وفاداری و خدمت به مردمش کار دیگری نمیدانست. این را از پدر یاد گرفته بود؛ رزمندهای که بیشتر سالهای عمرش را در جبهه دفاعمقدس گذرانیده است. شجاعتش را هم از مادر داشت؛ از یک شیرزن لر. برای همین جوانی بود غیرتمند که همسالانش به او غبطه میخوردند. برای سیدروحالله دفاع از ناموس و دین مهمتر از جان بود و همین هم عامل شهادتش شد. او ۱۲آبانماه برای خاموش کردن آتش فتنه عدهای آشوبگر و لاابالی به محل حادثه رفت. رفت تا به مردم بیدفاع کمک کند، اما خودش در محاصره گرگهای گرسنه قرار گرفت. به جرم مردمدوستی، او را به باد کتک گرفتند با هر چه در دست داشتند؛ یکی سنگ به سر و صورتش زد و دیگری چاقو به جانش فروکرد. چند نفری هم با پنجه بوکس و چوب بر سرش کوبیدند. روحالله مظلومانه به شهادت رسید و نامش بهعنوان شهید مدافع امنیت جاودانه شد.