علي كه بعد از پايان يافتن دوره راهنمايي تحصيلي شوق طلبه شدن در دلش افتاده بود حوزه علميه قائم چيذر را انتخاب نمود و در نهايت حوزة علميه شهر مقدس قم ميعادگاه‌ پاك شهيد در عرصه علم‌اندوزي بود… شايد علي از جهت ظاهر زياد دروس حوزوي را نخوانده بود اما در سير و سلوك سرآمد بود. وقتي براي بچه هاي تخريب موعظه مي‌كرد مثل اينكه خودش بارها عمل كرده و نتيجه آن را ديده است. او اصرار داشت لذت انس با خدا را همه بچشند… روزهاي بياد ماندني بعد از عمليات خيبر و غصه بچه ها از جاماندن جسم همسنگرانشان درجزيره مجنون با صداي ملكوتي علي التيام پيدا مي‌كرد او وقتي روضه مي‌خواند خودش را در صحراي كربلا مي‌ديد و بارها شده بود كه درحين مداحي بي‌حال مي‌شد و نفسهايش به شماره مي افتاد… اوج ارادت علي در مداحي‌اش روضه حضرت رقيه سلام الله عليها بود و خيلي با احساس، رفتن خار در پاي اين بي‌بي رابيان مي‌كرد…