روزی که جواد خواست به خواست خدا شهید شود دخترم صبح آن روز وقتی از خواب بلند شده بود بهم گفت که مادر همین الان خواب جواد را دیدم آمده منزل بهم گفته من دیگر می خواهم بروم و خداحافظی کرد و رفت همان صبحی که دخترم خواب را برایم تعریف کرد همان لحظه جواد به شهادت رسیده بود. مادر فرمانده جواد بیان داشت: من با توجه به اینکه علاقه شدید و وابستگی خاصی با جواد داشتم و شهادت جواد برای لحظه اول خیلی خیلی برام سخت بود اما موقعی که رفتم حرم جنازه جواد را به حرم آورده بودند و او را رو به قبله در حرم گذاشته بودند موقعی که دیدمش آرام شدم. مادر فرمانده جواد مطرح کرد: جواد چون در وصیت نامه اش نوشته بود مادر اگر من شهید شدم به یاد عمه ام حضرت زینب باش لحظه شهادتش من به یاد جمله خودش افتادم که در وصیت نامه اش نوشته بود و من در حرم امام حسین (ع) به یاد حضرت زینب افتادم و حس آرامی بهم دست داد و واقعا به آرامش رسیدم.