ايشان هم مسئول محور واحد بود و هم معاون واحد. در آن روزها ايشان بسيار تلاش مي كردند تا بتوانند درسشان را بخوانند و ادامه دهند. من مختصري از درس ها را بلد بودم. با ايشان قرار گذاشتيم كه اگر در درس ها كمك شان كنم، ايشان نيز در عوض من را در عمليات شركت دهند. با اين قرار هر شب يك ساعت براي درس خواندن ايشان وقت مي گذاشتم. الحق و الانصاف هم به علت همت والايي كه داشتند خوب درس ها را ياد مي گرفتند.