علیرضا یزدانی از دوستان مشترک دو شهید میگوید : از اخلاص و نوعدوستی این بچهها همین بس که در موج اول شیوع کرونا و در میان جوّ روانی رعبآور و هراس از مرگی که در جامعه حاکم بود، در مدرسه روبهروی بیمارستان امامرضا(ع) مکانی برای استراحت همراهان بیماران کرونایی تدارک دیده بودند.
حسین در آنجا مسئول قرارگاه ستاد همراهان بیماران کرونایی بود. او که مسئول بسیج دانشجویی بود از سومفروردین سال99، قرارگاه همراهان بیماران کرونایی را راه انداخت که تا شش ماه برپا بود. یکی از دوستان مشترکمان خاطرهای تعریف میکرد که به شب تاسوعای آن سال برمیگردد: «نیمه شب وارد مدرسه میشود میبیند آن دو نفر که از بچههای پای ثابت هیئت بودند، غریبانه و تنها گوشهای در تاریکی نشسته و مشغول نوحهخوانی، سینهزنی و عزاداری هستند.»
علیرضا از روز تشییع پیکر شهید حسن براتی که درست روز قبل از شهادت دو دوستش بود، میگوید: «آن روز وقتی دانیال و حسین کنار هم میایستند تا عکس دو نفره بگیرند، بچهها میخواهند در آن عکس کنارشان باشند که حسین میگوید نه، این عکس دو نفره برای بعد شهادتمان است، میخواهیم تنها باشیم. همان عکسی که با عنوان رفیق شهیدم در جایجای شهر به تصویر درآمد. دلمان میسوزد که حسین این حرف را زد و ما به شوخی گرفتیم، درحالیکه پشت آن واقعیتی تلخ پنهان بود.»