سال 1304 بود که در خانوادهای ساده و روستائی در روستای نیاک کودکی چشم به جهان گشود. نام زیبای فروغ را که روشنایی برای آینده باشد بر او نهادند.
هنوز دو سال از عمرش نگذشته بود که همای رحمت زندگی یعنی مادر بال و پر خود را از سر فروغ برچید و به سرای باقی شتافت.
خواهر بزرگترش که زنی مومنه و بسیار پارسا بود او را در کنار گرفت و با تمامی وجود به سرپرستی و تربیت جسم و روح او پرداخت؛ تا اینکه او را به فروغی شایسته رسانید .در روستای نیاک به تحصیل مشغول شد که بعدها توانست به عنوان معلم وآموزگار تنی چند از هم محلیهای خود باشد.آنچه را که خواهر بزرگش به او ارزانی داشته بود را سعی کرد به عنوان زکات علم به دیگران برساند و تلاش می نمود لذّت قرائت قرآن و مزهی عشق به اهل بیت به خصوص حضرت فاطمه و
سیدالشهدا را در کام دیگران شیرین سازد. در بین اقوام به صبر و شکیبایی شهره و همیشه مورد احترام و وثوق قلب اعضای خانواده و اطرافیان بود. وی درسال1326 به عقد آقای نصرالله عطاریان درآمد که حاصل این ازدواج 4 فرزند دخترو1فرزند پسرگشت.
با انجام فرامین الهی به خصوص نافله ی شب در ماههای مبارک رمضان و توجه به مصائب اهل بیت علیهمالسلام اعضای خانواده را شگفت زده می نمود و با عشق و علاقهای که به آقا اباعبداللهالحسین داشت، این سنت حسنه را برای فرزندان به ارث گذاشت که با نوشیدن آب بگویند فدای لب تشنهات یا حسین.