همیشه اولین کاری که بعد از آمدن از سوریه می کرد این بود که هنوز وسایلش را بر زمین نگذاشته به حرم مطهر رضوی می رفت و با حال و هوایی ویژه زیارت امین الله می خواند. او خود را برای ادامه دادن تحصیلاتش در مقطع دکتری در رشته دانشگاهی اش حقوق آماده می کرد؛نا گفته نماند که موضوع پایان_نامه ارشدش را تحولات پیرامون سوریه انتخاب کرده بود. مادرش هیچگاه صورتش را هنگام خداحافظی نمیبوسید؛چون که فکر میکرد اگر صورت مسافر را ببوسد دیر باز می گردد و برگشتنش طولانی می‌شود. بار آخری که رفت قول داده بود به مادر که دو هفته ای برگردد؛ واقعا درست گفته اند(مرد است و قولش) و به قولش عمل کرد و درست دو هفته بعد در سن ۲۷ سالگی روز شنبه ۹ اسفند ماه سال ۱۳۹۳ و در حال و هوای ایام فاطمیه در درگیری با تروریست های تکفیری در جریان عملیات آزادسازی تل قرین در حومه درعا دعوت حق را لبیک گفت و در کنار فرمانده ابوحامد جان به جان آفرین تسلیم کرد. دکتری حقوقش را نگرفت اما دکتری بالاتر از آن را از دستان با کفایت ابوالفضل العباس(ع) و حضرت زینب_کبری(س) گرفت.همچون عباس(ع) دستش را فدا کرد به قول خودش دست و پا که سهل است جان و سرمان به فدای حضرت زینب(س). وقتی که خبر شهادتش را به خانواده دادند گفتند:بنویسید سردار رضا بخشی (فاتح) خبر شهادتش همانند مهربانی‌هایش خانواده را غافلگیر کرد.