خاطر فرمانبرداری محضشان از امر ولی فقیهشان و محبت بسیاری که به رهبر داشتند فرمایش ایشان در باب ترویج فرهنگ ناب محمدی در داخل و خارج کشور سرلوحه همه کارها و فعالیتهای شهید رحیمی قرار داشت. و در این قضیه اهالی تسنن و تشیع برایش یکسان بودند و فقط به وحدت اسلامی میاندیشید. تئوری منحصر به فردی درباره تقریب مذاهب داشتند که:
« منظور از وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی این است که علما و دانشمندان و مردم متعلق به گروههای اسلامی باید علم و درک پیدا کنند به همه مذاهب اسلامی. وقتی علم پیدا کردند و رسیدن به این نتیجه که رابطه اختلافات و اشتراکات ما ۹۰ درصد، به ۱۰ درصد است و در اصولی مثل خدا و قبله و کعبه با هم مشترکیم، میبینیم که فروع آنقدر مهم نیست که جنجال به پا شود. اگر خونی هم ریخته شود و جنجالی به پا شود قطعا دست شیاطین بیگانه در کار است.»
مسلمانان ملتان چه شیعه چه سنی این دیدگاه و فعالیتهای ایشان، و از دل و جان کار کردن برای وحدت را از ایشان دیده بودند که گلولهای را که بر پیکر ایشان نشسته بود را گلوله اصابت کرده به وحدت اسلامی میدانستند و شهادت ایشان را بزرگترین مصیبت مشترک بین ایرانیها و پاکستانیها دانسته و خون ایشان را ادامه خون ابا عبدالله الحسین علیه السلام.