آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)....
خورشید، نهان گشته ز انظار، انگار نه انگار
ماییم همان قوم گرفتار، انگار نه انگار
مستانه به دنبال گناهیم، در ظلمت چاهیم
او مانده ولی منتظر یار، انگار نه انگار
جز جرم و خطا هیچ نداریم، شرمندهٔ یاریم
خون شد دل زهرایی دلدار، انگار نه انگار
در نافلهاش فکر احباست، آن قدر که آقاست
انگار نبودیم خطاکار، انگار نه انگار
گفتیم عزدار بتولیم، با آل رسولیم
گفتند خوش آمد به گنهکار، انگار نه انگار
شبها به در خانهشان رفت، با قد کمان رفت
دیدند شده دست به دیوار... انگار نه انگار
زهرا و دو چشمان پر از آب! ای وای بر اصحاب
دیدند همه حق شده انکار... انگار نه انگار
این شاخهٔ فردوس ثمر داشت، مسمار خبر داشت
بیعاطفه انگار نه انگار، انگار نه انگار.
(دعا بفرمایید)
https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d