السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه....
دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن
رفتم از دست، نگاهی به دل من هم کن
من زمینگیر شدم باز قدم پیش گذار
التفاتی کن و این فاصلهها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیهی ما
فکر چشمان پُر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریهکن سابق نیست
پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن
میرسد بوی تو اما خبری نیست ز تو
یوسفا چارهی این شام پُر از ماتم کن
کاش میشد که شبی خواب تو را میدیدم
دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن
دست و پا میزنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و نالهی پُر دردم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانهی گرم مرا تکیهگهِ پرچم کن
همچنان امبنین، سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من
شاعر: قاسم نعمتی
(دعا بفرمایید)
https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d