سند مصائب فاطمی
در متن نامه عمر به معاویه
در سفارش [و نامه] فلانی به معاویه آمده است که:
پس به فاطمه گفتم: اگر [علی از خانه] خارج نشود، هیزم زیادی میآورم و این خانه را آتش میزنم و هر کس را در آن است، بیرون خواهم آورد؛ مگر این که علی بیعت را بپذیرد. و به خالد گفتم: این افرادمان را بفرست تا هیزم فراوانی جمع کنند و آتش [نیز ] بیاور.
وقتی [خالد] آمد، گفتم: ای فاطمه! من، آتش را روشن خواهم کرد.
پس [فاطمه] گفت: [آتش] بر تو باد ای دشمن خدا و دشمن رسولش و دشمن امیرالمؤمنین!
پس با دستم به تیرک عمودی درب کوفتم که آن را باز کنم، [تا خود و] همراهانم، وارد خانه شویم. پس او با دستش به درب ضربه زد تا مانع از باز کردن درب شود. پس [باز کردنِ درب] برایم سخت شد و با شلّاق به دستش زدم و با پا به درب لگد زدم و این در حالی بود که شکمش را به درب چسبانده بود. [در این موقع] شنیدیم که فریادی عمیق کشید و گفت:
ای پدر جان! با [فرزندِ] محبوب و دختر تو این چنین میکنند.
👈 آه، فضّه! مرا دریاب که جنینم کشته شد.
و شنیدیم [و متوجّه شدیم] که درد زایمان او را گرفته، در حالی که پشت به دیوار چسبانده بود. پس درب را هُل دادم و وارد شدم و او با چهرهای که نورش چشمم را میزد، به سمت من آمد و من، ـ از روی پارچه و روسریای که به سر داشت ـ به صورتش چنان سیلی زدم که در نتیجه، گوشوارهاش پاره شد و بر زمین افتاد...
وَ فِی وَصِیةِ فُلانٍ إلی مُعاوِیه: فَقُلْتُ لِفاطِمَةَ: إنْ لَمْ یخْرُجْ حَمَلْتُ الْحَطَبَ الْجَزْلَ وَ أضْرَمْتُها ناراً عَلی هذا الْبَیتِ وَ أخْرَجْتُ مَنْ فِیهِ أوْ ینْقادَ عَلِی لِلْبَیعَه. وَ قُلْتُ لِخالِدٍ: إبْعَثْ رِجالَنا هؤلاءِ فِی جَمْعِ الْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ هاتِ النارَ. فَلَمّا أتی قُلْتُ: إنِّی مُضْرِمُها یا فاطِمَه! فَقالَتْ: عَلَیکَ یا عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ. فَضَرَبْتُ بِیدِی إلی عَمَدِ الْبابِ لِأفْتَحَهُ، ألِـجَ عَلَیهِمْ الدارَ أنا وَ مَنْ مَعِی.فَضَرَبَتْ بِیدِها إلی الْعَمَدِ لِتَمْنَعَنِی مِنْ فَتْحِهِ فَصَعُبَ عَلَی فَضَرَبْتُ کفَّها بِالسَوْطِ فَرَکَلْتُ الْبابَ وَ قَدْ ألْصَقَتْ أحْشاءَها فَسَمِعْنا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً وَ قالَتْ:یا أبَتاه! هکَذا یفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ ابْنَتِکَ! آهْ یا فِضَّةُ! خُذِیـنِی فَقَدْ قُتِلَ ما فِی أحْشائِی مِنْ الْحَمْلِ.فَسَمِعْنا تَمْخَضُ وَ هِی مُسْتَنِدَةٌ إلی الْجِدارِ فَدَفَعْتُ الْبابَ وَ دَخَلْتُ، فَأقْبَلَتْ بِوَجْهٍ غَشِی بَصَرِی نُورُهُ، فَصَفَقْتُها صَفْقَةً عَلی خَدِّها مِنْ ظاهِرِ الْخِمارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُها وَ تَسابَقَ إلی الْأرْضِ...
📚 دانشنامه شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، چاپ اول، 1388، 437 صفحه یا جلد اول درسنامههای فاطمیه ، چاپ سوم، 1393 ، ص 255-259