السلام علیک یا بقیة‌الله فی ارضه..... چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی گفتم غروب جمعه تو از راه میرسی عمرم در این قرار به سر شد نیامدی تا خواستم به جاده ی وصل تو روکنم غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی در هیئتیم و طاعت هر جمعه شغل ماست بی قبله هر نماز به سر شد نیامدی این نفس بد مرام مرا خوار و زار کرد روز و شبم به لغو سپر شد نیامدی رسوایی گدای تو از حد گذشته است عمرم به هر گناه هدر شد نیامدی خسران زده کسیست که از یار غافل است بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی از ما که منفعت نرسیده برای تو هر چه ز ما رسیده ضرر شد نیامدی شاعر: احسان محسنی‌فر (دعا بفرمایید) https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d