از خواب پريدم و تا الان هم خوابم نبرده. من ديگر به حضرت زهرا(س) قسم نميدهم كه علي خوب شود و برگردد. اينجا بهترين زمان بود تا خبر شهادت فرزندش را به ايشان بدهم. مادر شهادت دردانهاش را پذيرفت. به مادرم گفتم دوستان و آشنايان ميخواهند براي عرض تسليت و همدردي شهادت حشمت علي به منزل ما بيايند، مادرم حرف قشنگي زد. گفت: «الان دهه محرم است و عزاداري مخصوص امام حسين(ع) و روز عزاي علي اكبر(ع) است. كسي حق ندارد براي گفتن تسليت اينجا بيايد. احترام امام حسين(ع) بالاتر از فرزند من است.» كمي بعد متوجه شديم كه پيكر علي اشتباهي به واديالسلام رفته و در آنجا مدفون شده است.