شهید فاطمه اسدی روز هفتم شهریور سال 1361 وقتی برای ملاقات همسرش به روستای نرگسله رفت: با جسم نحیف وی رو به رو شد؛ آثار شکنجه را به وضوح در جای جای بدن او دید و چشمان کبود شده و صورت زخمی او را مشاهده کرد بنابراین با فریادی رسا، آن چنان که همه ساکنان روستا آن را بشنوند و انعکاس پژواک این فریاد را کوه های اطراف به همه برسانند لب به اعتراض گشود و با مزدور اجنبی و فاسد خواندن عناصر ضو انقلاب هیبت و همینه آن ها را شکست . دشمن وقتی دید که حیثیت نداشته اش بیشتر از همیشه بر باد رفته است. فاطمه اسدی را به داخل مقر خود و همسرش را هم به زندان برگرداند و در همان لحظه نیز دستور اعدام این زن پارسای آزاده را صادر کرد: بنابراین او را در همان جا تیر باران کرده و به شهادت رساندند. بعد از شهادت فاطمه اسدی پسر کوچکش به دلیل نبود سرپرست در گهواره از دنیا رفت و شوهرش نیز بعد از زندان دولتو آزاد شد.