مادر شهید دوامی از خاطرات پسرش به نقل از همرزمانش سخن گفت، وی با بیان اینکه مصطفی علمدار جانباز و از دوستان سید علی است که در استانداری مشغول است، یادآور شد: آقای طوسی وقتی شهید شد، دخترش کوچک بود، مادر برای دختر شهید تعریف کرد که پدرت میگفت: ما برای وضو آب نداشتیم برای همین یخها را میشکستیم و آب میکردیم و وضو میگرفتیم. مژههایش یخ میکرد، انگار چشمهایش بسته شده باشد. مصطفی علمدار گفت: «اینها که چیزی نیست، سیدعلی زمین را کند و حوضچه مانند درست کرد و آب در آن جمع شد، رفت و غسل شهادتی کرد. گفتم:«سنگکوب میکنی!»گفت :«میخواهیم برویم خط مقدم!»اما وقتی آب در دسترس نبود یخها را خرد میکرد، آب که میشدند در آن آب غسل شهادت انجام میداد. میگفتم:« علیجان! سنگ کوب میکنیها» اما غسل شهادت و جمعه و... برایش خیلی مهم بود، سیدعلی کارهای بزرگی انجام میداد.
وی با اشاره به اینکه علی در مدت شش سالی که در جبهه بود، به حد 60 سال بزرگتر و جا افتادهتر شده بود، خاطرنشان کرد: در مدت حضورش هم بارها مجروح شده و تیر و ترکش خورده بود. کارش اطلاعات و عملیات بود. قبل عملیاتها، برای شناسایی میرفت. صدام هم برای سر سیدعلی جایزه تعیین کرده بود ولی سیدعلی شیر مازندران بود. کار شناسایی، بسیار سخت و دشوار است. در دل لشکر دشمن، کار شناسایی مسیر و تهیه نقشه راه بسیار مهم است. احتمال اسارت و شهادت بود. یادم هست در یکی از شناساییها در خاک دشمن مجبور شده بود محاسنش را بتراشد. خیلی ناراحت بود، اما چارهای نداشت.