شیر زن بودی و شیر پرور.
دلیر بودی و دلیرپرور.
غیور بودی و غیورپرور.
وقتی پا به خانه علی علیه السلام نهادی،
خود را نه بانوی خانه،
بلکه کنیز کودکان یتیم فاطمه سلام الله علیها دانستی و از این خاکساری عاشقانه،
👈ادب و عشق به دردانه هایت آموختی.
وقتی غبار بی کسی از روی زینب میزدودی،
مهر خواهرانه و وفای برادری را به پسران رشیدت میخوراندی، تا سایه سار عقیله بنی هاشم و سپر بلای خون خدا باشند.
وقتی دستان رشید عباس را در دستان حسین علیه السلام مینهادی، علمداری یک انقلاب را در سایه اطاعت از ولایت به او می آموختی.
وقتی قدم به قدم، لحظه به لحظه و نفس در نفس، کودکانت را پای کلاس درس فرزندان زهرا بزرگ میکردی، جانهایشان را به قله های رفیع امامت می سپردی تا تیز پروازان وادی معرفت و راهیان صراط هدایت شوند.
تو در اوج صفا و صداقت، بانوی کلبه غمزده علی علیه السلام شدی؛ بانوی کلبه ای که بیت الاحزان فرزندان فاطمه بود.
تو انتخاب شده بودی تا از گنجینه ایمان، عشق و احساست، این کلبه را دوباره گرم کنی.
انتخاب شده بودی تا از خزانه رشادت و شهامتت، علمدار وفاداری به کربلای حسین تقدیم نمایی.
انتخاب شده بودی تا در قیام سرخ عاشورا و در انقلاب مظلومانه خدا، سهیم باشی؛
همراه چهار پسر،
چهار شیر مرد،
چهار دلیرمرد غیور.
تو آمده بودی تا همدم تنهایی های مظلومترین سردار عالم باشی.
چه خوب توانستی مادر غصه های فرزندان فاطمه و مرهم زخمهای کهنه مولا باشی!
خوشا به سعادتت ای مادر پسران دلیر!
ای مادر شیرمردان شهید!
❣️ یا حضرت امّ البنین ❣️