همسرش نقل می‌کند که او از همان روزهای نخست زندگی مشترک، عاشق شهادت بود و این را به زبان می‌آورد: "بسیار از شهادت و رفتن صحبت می‌کرد؛ می‌گفت من خیلی زود می‌روم؛ خیلی در این دنیا نمی‌مانم؛ دائم از شهادت صحبت می‌کرد و می‌گفت دعا کن شهید بشوم. من هم می‌خندیدم و می‌گفتم شُکرِ خدا ما در جنگ نیستیم؛ آخر چطور می‌خواهی شهید شوی؟! می‌گفت تو دعا کن؛ من شهید می‌شوم."‌ و اما بحث دفاع از حرم اهل بیت (ع) که پیش آمد، وی نیز از داوطلبانی بود که عشق دفاع از حرم را در سر می‌پروراند و بارها متقاضی رفتن به سوریه و عراق شد. این توفیق سرانجام دو سال پیش برای او محقق شد و وی پس از حدود 45 روز حضور در منطقه و در جریان عملیات آزادسازی شهرک‌های نبل و الزهراء در کشور سوریه، لباس شهادت پوشید و جاودانه شد. این در حالی بود که وی دوست داشت تا مانند مادرش حضرت فاطمه زهراء (س) پس از جراحت از ناحیه پهلو به شهادت برسد که سرانجام هم، اینگونه شد.