آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)....
اگر چه جنس بی بهای دور ریز و ماندهام
فدای صاحبم شوم که از درش نراندهام
هر آن زمان که بی پناه و خسته خوردهام زمین
به دست خود مرا بلند کرده و تکاندهام
بلای آخرالزمان مرا اسیر خود نکرد
نگاه صاحبالزمان از این بلا رهاندهام
به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد
به هر کسی که رو زدم همیشه سر دواندهام
خراب و لاابالی گناه بودهام ولی
دلش نیامد و خودش به روضه ها کشاندهام
ازین برو بیا دلم مقید حسین شد
به اشک روضههای خود، حسین پروراندهام
اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست
سلام وقت هر سحر، به کربلا رساندهام
فدای داغ و غربت امامهای تشنه لب
مصیبت جواد را به سینهام نشاندهام
غریب مثل مجتبی و تشنهلب چنان حسین
برای داغ اعظمش همیشه روضه خواندهام
چگونه میشود که همدمت مقابلت شود؟!
در این غریبی زیاد و بیحساب ماندهام
به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب
همیشه از دو دیده، اشک بیامان فشاندهام
شاعر : محمدجواد شیرازی
(دعا بفرمایید)
https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d