اللهم ارنی الطلعة الرشیده.... درد طلب دارم، ولی دارم قصوری یاران همه رفتند، امان از درد دوری من مانده‌ام یک عده‌ای اثبات کردند هستند در عشقت، محبان تنوری از حال خوب دیگران دریابم این را دارند بعضی‌ها تشرف با چه شوری گاهی تو را میبینم و رد میشوم زود خسته از این دل از ملاقات عبوری آری ملاقاتی که نشناسم تو را سخت شرمنده میسازد مرا با هر حضوری حاضر تویی نازل تویی شاهد تویی تو من غائبم من غافلم تو در ظهوری تا چشم آلوده مرا دور از تو سازد چه می شود بینم تو را اصلا چجوری گاهی نسیمی می‌وزد از عطر بویت افسوس مانع می‌شود عُجب و غروری یابن الحسن می‌گویم اما با زبانم بی آنکه باشد در عمل من را صبوری در میان محفلم حال خوشی هست چون باز می‌گردم همان هرمان و کوری شرم از زمانی که به هر هفته دو نوبت بر صفحه‌ی پرونده‌ام داری مروری گاهی خجالت میکشی از نامه‌ی من وقتی که دارم از گنه، لوح قطوری با اینهمه باز آبروداری است کارت العفو میگویم به جای هر سطوری تنها پناهی که به من دادی، حسین است با روضه‌ی جد غریبت جور جوری رد خور ندارد روضه‌ی ارباب عریان وقتی تن صد چاک او گشته عبوری (دعا بفرمایید) https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d