امشب شب عاشوراست! امشب، شب وداع است. شب آه و اشک، شب سکوت خیمه‌هاست. شب لرزیدن دل زینب و زمزمه‌ی علی‌اکبر... امشب، شب تنهایی حسین است. شبی که فرات در حسرت لبان او طغیان می‌کند و آسمان بر داغ علی‌اصغر گریان میشود. ای حسین! ای آن‌که قافله‌سالار عشق و حماسه‌ای… امشب که شمشیرها در غلاف‌اند و نیزه‌ها در سایه‌ها خفته‌اند، تو با خدای خود سخن می‌گویی و ما با اشک، صدای روحت را در جان‌مان می‌شنویم. امشب شب عاشوراست، و فردا زمین کربلا رنگ حقیقت به خود خواهد گرفت. فردا پیکرها بی‌سر می‌شوند اما پرغرور، دل‌ها شکسته می‌شوند اما استوار، و خون‌ها جاری می‌شوند اما هدر نمیروند. ای سید شهیدان! ما در دل شب عاشورا، بی‌قرارتیم… دل‌مان در خیمه‌ی تو گم شده… می‌خواهیم فریاد بزنیم: یابن‌رسول‌الله! اگر زمان ما را از تو دور کرده، دل‌هامان هنوز در رکاب تواند. امشب، شب بیداری است، نه خواب. شب عهد است، نه آرامش. امشب دل‌ها با تو بیعت می‌کنند و عهد می‌بندند که: تا آخرین نفس، "هل من ناصر" تو بی‌پاسخ نماند السلام علیک یا اباعبدالله، و علی الارواح التی حلت بفنائک...