پیکر شهید رجب غلامی تنها رسیده بود در بجستان. با توجه به اینکه او را همه مردم میشناختند و شهید غریبی هم بود که دور از کشور و خانواده اش تشییع می شد، همه متأثر بودند. آن زمان من در کلاس دوم راهنمایی بودم شنیدم که مردم تقاضا کرده اند چهره او را برای آخرین بار ببینند.
دوستان شهید برای اجابت تقاضای مردم پیکر او را لحظاتی در محوطه سپاه پاسداران گذاشته بودند. آن عده از اهالی بجستان که آمده بودند گریهکنان بر بالین او حاضر می شدند و حتی دانش آموزان راهنمایی هم آمده بودند.
وقتی ما در کنار پیکر شهید رسیدیم، دیدیم که لباس های او سوراخ سوراخ است مثل پیشانی اش و هیچ کس هم نمی دانست چرا؟