الحقنی بالصالحین«یرتجی»
تــویـی رجـب و غـلام امــام خـوبــانـی/ کـه اسـوه تو شده مرتضا شـهید غریب غـریـب رفـتـی و مـظـلـوم زیـسـتـی امـا / رسـیـده ای بـه لـقـاء خـدا شـهید غریب جـدا ز مـادر و خـواهـر بــدون مـام و پـدر / چـه آسـمـانـی وچـه بـی ریا شهید غریب کسـی نـدیـد زتو جز سروش عرش خدا/ که بـود آیـنـه ای از صـفـا شـهید غریب خـدا نخـواست که تو جز مسیراو بروی / کشـیـد روح تـو را تـا سـما شهید غریب هر آنـکـه دیـد مـزار تورا به ایمان گفت / بـگـیـر دسـت دعـای مـرا شـهیـد غریب خـدا کـنـد کـه نـگـردیـم شـرمسار شما / در ایـن زمـان پـر از فـتنه ها شهید غریب هـمه تـو را چـو بـرادر عـزیـز مـی دارنـد/ تویـی بـه خـلـوت دل آشـنا شهید غریب سـرود وصـف اگـر، عـنـدلـیب میگوید / نـمی اسـت از یـم عشق شما شهید غریب