اولین بار که به عنوان روحانی اعزام شد، عملیاتی صورت نگرفت. وقتی به ایران برگشت خیلی از این مساله ناراحت بود، به همین جهت گفت: «برای بار دوم به عنوان روحانی نمی‌روم؛ چون نمی‌توانم آنجا باشم و عملیات نروم»؛ ولی قسمت بود که بار دوم نیز به عنوان روحانی برود. شهادتش به نقل از دوستان و همرزمانش این‌طور بود که چون اجازه رفتن نداشت، شب عملیات صورت خود را می‌پوشاند و همراه باقی همسنگران وارد عملیات می‌شود که با اصابت سه تیر به سینه مجروح می‌شود و سپس به شهادت می‌رسد. مادر شهید ادامه داد: پیکر محمدحسین برنگشت و بنده همچنان چشم به راه هستم. مفقودالاثر بودن یکی از آرزو‌های پسرم مانند پدربزرگ و سه دایی‌اش بود. من هم تسلیم خواسته خدا و محمدحسین هستم.