هميشه روحيهاي جذاب و دوست داشتني داشت و اين اخلاق وي، هميشه در نظرم مجسم است. او فردي خوشرو، كمحرف، متين و مؤدب بود و از شوخيهاي بيهوده و تمسخر ديگران كاملاً پرهيز ميكرد؛ از كسي كه اين كارها را انجام ميداد نيز انتقاد مينمود.
اگر چه پدرش نابينا بود و آنها در فقر مالي به سر ميبردند، اما خانوادهاش همواره سعي ميكردند شرايط را طوري مهيا كنند كه رمضان به مطالعاتش در زمينهي امور ديني برسد.
هرگاه فرصتي پيش ميآمد و پاي صحبتهايش مينشستيم، با اينكه سني نداشت، مسائل خاص علمي ـ مذهبي را با جديت مطرح ميكرد و از انحرافات ديني و بي بند و باريها و زورگوييهاي دولتمردان شديداً انتقاد مينمود.
گذشته از اين كه وي در دوران تحصيلي از دانشآموزان مستعد بود، با قرآن و كتب غيردرسي نيز انسي خاص داشت و از كتابخانهي كوچكي كه در مسجد محل وجود داشت، استفادههاي لازم را ميكرد.