عنایات شهید به خواهر کوچک خود👌
وصیت نامه ای از شهید به دلیل سواد ابتدایی در دست نیست اما خوابی که اینجانب در کودکی و پس از شهادت ایشان دیدم همیشه به عنوان چراغ روشن زندگیم راهنما و هدایتگرم بوده است که به دو نمونه از خوابهایی که در رابطه با شهید دیده ام اشاره میشود
✅ خواب اول یک هفته پس از خاکسپاری و در ایام نوروز سال ۱۳۶۶
وقتی خبر شهادت برادر را اوردند به عنوان یک کودک ۸ ساله هیچ چیز از شهادت نمیدونستم و هروقت که بهم میگفتند برادرم شهید شده به سمت گوینده حمله برده و می گفتم دروغ میگید دادشم بهم گفته برمیگرده نه اون نمرده و حتما برمیگرده
اما خوابی که دیدم من با واقعیت و با حقیقت عجیبی اشنا کرد که اسرارش رو در سالهای دورتری تجربه کردم و حالا ماوقع انچه به خواب دیده بودم
👇👇👇👇
برادرم را در حالی می دیدم که به شدت زخمی شده و بر بالای سرش نشستم و در حال وصیت کردن به من میگوید که معصومه اومدم باهات خداحافظی کنم اما قبلش لازم به این چند نکته توجه کنی
۱_ زندگی خیلی زیباست
۲_در زندگی همیشه صبر داشته باش
۳_ درسهاتو خوب بخون و به تحصیلاتت ادامه بده
اما من گوشم به این حرفها بدهکار نبود من ایشان را در اغوش گرفته بودم وفقط می خواستم ترکم نکنه بهش میگفتم تو قول داده بودی برگردی و او می گفت من یک هفته پیش باید می رفتم اما تو نمیگذاری من باید برم و اومدم با تو خداحافظی کنم و من همچنان به ایشان چسبیده بودم که ناگهان من رو با دستانش به کناری زد و وقتی که برگشتم تا دوباره در اغوش بگیرم دیدم کبوتری از قفسه سینه اش به پرواز درامد و هنگامی که دوباره در اغوشش گرفتم جسد بیجانی بود که روحش به پرواز درامده بود
و من سالها بعد با پرسش از اینکه کجای این زندگی زیباست🤔
به حقیقت زیبای زندگی پی بردم و سالهای بعد هرگاه که در سختیها و مشکلات گرفتار میشدم به خوابم میومد و مجددا به صبر دعوت می نمود😍
✅ خواب دوم مربوط میشه به سری که شهید با حضرت زهرا داشتند 👌
و شرح خواب بدین صورت هستش که
👇👇👇
در یکی از جمعه های بهمن ۷۷ که به همراه کاروان دانشجویی از اهواز به سمت شلمچه در حرکت بودیم و در حالیکه دعای ندبه در اتوبوس خوانده میشد به خواب رفتم و در خواب دیدم که در دروازه باغی بسیار زیبا قرار دارم و برادرم را دیدم که با لباس سبز به استقبالم میاید و قتی که رسید بعد از دیده بوسی و در اغوش گرفتن یکدیگر پرسیدم مگه تو سیدی که لباس سبز پوشیدی و او با لبخند در جواب
گفت مگه نمی دونستی ما شهدا جزئ فرزندان حضرت زهرا هستیم❣😭
و منو با خودش به محلی برد که تمام شهدا با لباسهای سبز در محضر چهارده معصوم دعای ندبه می خواندند🙏
اللهم عجل لولیک الفرج🌹