روزها می گذرد، فریدون در دامن پاک مادری سیده قد می کشد، پا به پای پدر به مکتب می رود، قرآن یاد می گیرد و در مجالس مذهبی شرکت می کند. سال های مدرسه از پی هم می گذرد و فریدون تیموریان دانش آموز موفق رشته ی ریاضی دبیرستانی می شود که دانش آموزان اش او را چون معلمی در کنار خود می دیدند و او خود را دانش آموزی در مدرسه ی انقلاب می دانست و هر روز خود را به صف انقلابیونی می رساند که به خیابان ها می آمدند و بر علیه رژیم منحوس پهلوی فریاد می زدند.
بهمن 57 که از راه می رسد این بوی خوش پیروزی انقلاب است که همه جا را فرا می گیرد و جشن پیروزی در گوشه گوشه ی ایران اسلامی بر پا می شود. با تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) فریدون دراین نهاد مقدس ثبت نام و فعالیت هایش را آغاز می کند.شهریور 59 که طبل جنگ نواخته می شود درس و مدرسه را رها می کند و با چند تن از دوستان خود راهی دانشگاه جبهه می شود. و حالا که فریدون جبهه ای می شود نام محمد بر خود می نهد. راستی چه زیباست که انسان نام خود را به انتخاب خود برگزیند.