این ماجرا به هفت یا هشت سال قبل از شهادت حسین برمیگشت و ما آن را فرموش کردیم.
آتشنشانی که در جبهه سقای رزمندگان بود
بار آخر از طرف سازمان آتشنشانی تهران به منطقه اعزام شد. عملیات شروع شده بود و حسین در خط مقدم با کامیون آب، سقای رزمندگان بود. با تانکر آب تانکرهای کوچک را پر میکرد؛ که در یک لحظه، تک تیرانداز عراقی، حسین را مورد هدف قرار میدهد. تیر به پهلویش اصابت کرده بود. وی را به عقب انتقال دادند. محمد برادر بزرگم آن زمان در جبهه حضور داشت. حسین را به بیمارستان اهواز برد. شرایط حسین وخیم بود. دکترها قصد داشتند او را به تهران اعزام کنند ولی به علت ازدحام بیمار، بیمارستانها پذیرش نداشتند