خوب ڪه گوش بدهی صدایش را میشنوی
آستین گرمکن اش با همه حرف میزند
میگوید زمستان بوده
و شاید برف هم باریده تا بالای پوتین هایش
اینکه شاید همانجا تیر خورده و افتاده
میان دریایی از برف
ساعتها بی جان وبی حرکت و خونین
آستین گرمکن اش اما نمیگوید
که جوانی رعنا بود با موهای پر پشت مشکی
که هنوز مادرش منتظرش باشد
که شاید پدرش ارزو به دل رفته باشد
که دستش در روز قیامت یقه خیلی هارا میگیرد .... خیلی ها