کمک به زلزله زدگان بم در دوران دبیرستان
در دوران متوسطه که زلزله بم اتفاق افتاد وقت امتحانات پسرم بود، ولی وی درس و بحث را کنار گذاشت و گفت ما رفته ایم و دورههای امدادگری را دیده ایم حالا باید برویم بم و کمک رسانی کنیم، رفت و حدود ۱۵ روز بعد برگشت.
او در آن جریان با مناطق محروم آشنا شد؛ لذا بعدها تشکلی را برای حمایت از مردم مناطق محروم با دوستان خود ایجاد کردند. در ابتدا حدود ۱۰، ۱۵ نفر بودند و به طور خودجوش به مناطق محروم مانند دزفول، سیستان و بلوچستان و کردستان میرفتند و کارهای جهادی انجام میدادند. آنها هر کاری از دستانشان برمی آمد، از ساخت و ساز گرفته تا نقاشی ساختمان را انجام میدادند.
یک بار گفت ما در تهران همه نعمتها را داریم، اگر میرویم و خرید میکنیم فکر میکنیم که خیلی زحمت کشیده ایم، در صورتی که زحمت اصلی را این بندگان خدا در مناطق محروم میکشند، مثلا شخصی ۸۰ سال دارد و ۷۰ سال کار کرده است و گاه در همین سن آرزوی زیارت امام رضا (ع) را دارد؛ اما هنوز نتوانسته به مشهد برود. به همین دلیل هم ۱۰ سال پیش از سفر اولیهای امام رضا (ع) ثبت نام کردند، حمید میرفت مشهد مکانی را در نظر میگرفت، وسیله ایاب و ذهاب و هزینههای مالی را هم تهیه میکرد، که هر کدام سختیهای خودش را داشت.