در شهرك كامياران جهت انجام عمليات والفجر 4 آماده مي شديم. تمامي فرماندهان گردانها، ‌وضو گرفته و منتظر آمدن حاج قاسم ميرحسيني بودند. اذان تمام شد كه ميرحسيني آمد، به محض رسيدن، صدايش را بلند كرد و گفت: خسروي! چرا نماز را به جماعت برگزار نمي كنيد؟ گفتم حاجي منتظر شما بوديم كه پيشنماز باشيد! گفت: مگر حميد حسابي نيست؟ با شنيدن اين جمله حميد خيلي آرام از جايش بلند شد و قصد خروج از محل برگزاري نماز را داشت كه حاج قاسم ميرحسيني متوجه شد و مانع خروج حميد شد. حميد را برگرداند و گفت بايد امام جماعت شوي و خودش و تمام فرماندهان به حميد اقتدا كردند. خدا را گواه مي گيرم كه مظلوم ترين، شجاع ترين و گمنام ترين شهيد استان (سیستان و بلوچستان) حميد حسابي مقدم است. روحش شاد، راهش پر رهرو باد. (راوي: خسروي)