محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت فاطمیون دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسل شهادت کنم. صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت. می گفتند پرچم فاطمیون را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی گذاشت. عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود علی اصغر صدایش کنند، در روز اربعین شربت شهادت را نوشید و به آرزویش رسید.