علي رضا در بهمن ماه سال 1345 در موقعيتي كه مي رفت تا قبل از تولد و سبز شدن، پژمرده شود، چشم به جهان گشود. از همان دوران كودكي آرام و ساكت بود و آرام بودنش زبانزد خاص و عام بود. به ندرت صداي گريه اش بلند مي شد. به آرامي به خواب مي رفت، بدون آ نكه كسي را براي به خواب رفتنش به زحمت بيندازد. در دبستان نيز كودكي آرام بود. بسيار خوب درس مي خواند.
علي رضا بدين گونه دوران دبستان و راهنمايي را پشت سر گذاشت. در تمام اين دوران، پاكي و صبوري بيش از حدش ديگران را به تعجب وامي داشت. آلودگي هاي اجتماعي دوران طاغوت كوچك ترين اثري در روح پاك وعظيم او نگذاشته بود. در كلاس دوم راهنمايي بود كه صداي پرطنين انقلاب اسلامي سراسر ايران را فرا گرفت. علي رضا نيز به تبعيت از روح پاك و سركشي كه داشت در دوران انقلاب از هيچ گونه فداكاري خودداري نمي كرد.
از چسباندن اعلاميه تا شركت در تظاهرات، هر كاري كه لازم بود و در توانش، انجام مي داد؛ البته به مقتضاي كمي سن شايد نمي توانست آن طور كه بايد و شايد در فعاليت هاي دوران انقلاب شركت كند.