در سال ۱۳۶۲، سیدناصر (برادر بزرگتر) با قبولی در کنکور و پیشی گرفتن از حریفان، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول به تحصیل شد اما دیری نپایید که برادر کوچکترش، در میدان بزرگتری به نام شهادت از او پیشی گرفت. روزهای سختی بود وقتی خبر شهادت سیدمنصور که بهعنوان غواص در عملیات کربلای ۴ حضور یافته بود، به گوشش رسید؛ گفته بودند در روز ۴ دی ۱۳۶۵ به شهادت رسیده اما کسی پیکرش را نیافته بود.
🥀پرواز پرستوها
تا چند ماه اخبار ضدونقیضی در مورد شهادت و یا اسارت سیدمنصور به خانوادهشان میرسید؛ اخباری که بر اضطراب خانواده میافزود، اما برادر بزرگتر مرد میدان نبرد بود و نفس کشیدن در جبهههای نبرد را بر زندگی آرام پشت جبهه ترجیح میداد. سیدناصر بار دیگر به سمت جبهه روانه شد و اینبار در جبهه ماووت حضور یافت تا آنجا که پس از شش ماه از تحمل غم هجران برادر، در روز دوم تیرماه ۱۳۶۶ مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیهالسلام) چون پرستویی پر کشید و آسمانی شد و با شهادتش همسفر برادر کوچکتر تا بهشت شد.
🥀مادری دلشکسته
پیکر سید ناصر پس از شهادت به آغوش مادر رسید اما داغ در آغوش کشیدن سیدمنصور، سینه مادر را ۲۳ سال سوزاند و مادر همچون شمعی آنقدر سوخت تا خاموش شد؛ پدر شهید اما غمی دیگر داشت و تا سالها پس از شهادت دو فرزند بر مزار خالی سیدمنصور و مزار فرزند بزرگترش سیدناصر گریست و یک سال پیش از همسرش، چشم از جهان فروبست.