هدایت شده از تنها مسیر بندگی
📌 قطره‌ی امید؛ داستان گنجشک و آتش نمرود و پژواک امروز در غزه ▫️(صحنه: دشتی وسیع کنار بابل، آتشی بزرگ شعله‌ور است. جمعیت بهت‌زده و فریادشادی دشمنان ایمان، فضا را پر کرده. ابراهیم (ع) در میان شعله‌هاست. گنجشکی کوچک، قطره‌ای آب در منقار دارد.) ▫️گنجشک کوچک: (نگران و مصمم) «این قطره شاید در برابر این همه آتش ناچیز باشد… اما من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم.» ▫️کلاغ سیاه: (با تمسخر) «تو را ببین! تو با این یک قطره می‌خواهی این آتش را خاموش کنی؟» ▫️کبوتر سپید: (دلگرم‌کننده) «شجاعت تو را تحسین می‌کنم. شاید همین قطره، بذر امیدی باشد…» ▫️(گنجشک بی‌توجه به طعنه‌ها، بارها از رودخانه تا آتش پر می‌زند. کودکی در جمعیت، با تعجب می‌پرسد:) ▫️کودک: «مادر! گنجشک چه می‌کند؟» مادر: «او هم سهم خودش را ادا می‌کند. مهم نیست کارش کوچک است. مهم این است که درست است.» ▫️(صحنه با ندای غیبی پایان می‌یابد: «ای آتش! سرد و سلامت باش بر ابراهیم.» و همگان در حیرت فرو می‌روند.) 📌اما این فقط قصه‌ای متعلق به هزاران سال پیش نیست… ▫️امروز، در گوشه‌ای دیگر از دنیا، دوباره شعله‌ها زبانه می‌کشند. این‌ بار، نامش «غزه» است. محاصره، بمباران و ویرانی، کودکان و مادران بی‌پناهی را احاطه کرده است. ▫️و باز، گنجشک‌های کوچک ایمان و امید، سهمِ خود را ایفا می‌کنند: آن کودکانی که با دستان خالی، سنگ در برابر تانک‌ها می‌اندازند؛ پرستارانی که در زیر باران آتش، زخمی‌ها را مداوا می‌کنند؛ معلمانی که درس زندگی در پناهِ ویرانه‌ها می‌دهند؛ مادرانی که در نیمه‌شب‌های تار، لالایی امید می‌خوانند. ▫️هر قطره‌ی ایثار و پایداری، هر لبخند در میان اشک، و هر دعای عاشقانه در نیمه‌شب، همان پیام گنجشک است: «من مسئول نتیجه نیستم، من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم.» ▫️غزه، امروز تصویر زنده‌ای است از همان حقیقت قرآن: حتی کوچک‌ترین تلاش‌ها و قطره‌ها در اقیانوس انسانیت، موج حقیقی امید و تغییر می‌سازند. داستان گنجشک و آتش نمرود قصه‌ای برای خواب نیست؛ دعوتی است برای بیداری، برای آنکه هر یک از ما—هر جا که ظلمی هست—سهم خود را در روشنی و رهایی ادا کنیم. 📌پرسش‌های تأملی و پروژه‌های کوچک عملی ▫️اگر در جمعی بودید که همه تسلیمِ ظلم بودند، آیا شجاعت اقدام کوچک را داشتید؟ ▫️سهم کوچک شما در خاموش کردن آتش مشکلات جامعه چیست، به‌ویژه امروز برای مردم غزه؟ @slamLifeStyles