🔸سازمانهای تروریستی حتی ممکن است از تنشهای بین کشورها برای پیشبرد برنامههای خود سوء بهره برداری کرده و در این فرایند به طور بالقوه به سلاحهای مخربی دست یابند که امنیت جهانی را تهدید میکند. تعاملات دوجانبه با طالبان ، آسیب پذیری هایی را در برابر افعال گروه های تروریستی ایجاد خواهد کرد. برای مقابله با فرایند تروریسم، یک رویکرد چند جانبه چون اشتراک اطلاعات ضروری است. مکانیزمی برای اشتراکگذاری یادداشتهای دیپلماتیک و اطلاعات در میان کشورهایی که با طالبان درگیر هستند، ناسازگاریها را آشکار میکند و به این گروه فرصتی برای فرصتسازی نخواهد داد. این شفافیت همچنین برای پاسخگو نگهداشتن طالبان و افشای حمایت آنها از گروههای تروریستی مانند داعش، القاعده بسیار مهم است.
🔸اصطلاح «جنگ علیه تروریسم» تفرقهانگیز است، زیرا نشاندهنده مداخله نظامی یا تحمیل یک سیستم حکومتی است که با واقعیتهای زمینی مطابقت ندارد. واقعیت این است که چین، روسیه، غرب و قدرت های منطقه ای همگی به یک اندازه در قدرت گرفتن این گروه شریک هستند. یک کارگروه بینالمللی مشترک نظیر جبهه مقاومت اسلامی، متمرکز بر اهداف خاص - مانند از بین بردن داعش - می تواند اطلاعات را به اشتراک بگذارد، تأمین مالی تروریسم را مختل و به علل ریشه ای افراط گرایی بپردازد. در این میان، کشورهای منطقه باید تعامل خود با طالبان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و از همکاری با حکومت افغانستان که این گروه را تقویت می کند، اجتناب ورزند.
🔸کشورهای جهانی در حال حاضر با طالبان همکاری دارند تا برای مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر و طیفی از مسائل اقتصادی و بشردوستانه زمینه سازی کنند. اما طالبان از این تعامل برای تحکیم قدرت خود استفاده کرده است. از همین رو کشورها باید رویکرد طالبان محور خود را کنار بگذارند و بهجای آن بر تلاش های دیپلماتیک و سرمایه گذاری در نیروهای سیاسی افغان که شرکای قابل اعتماد و اثباتشده ضد تروریسم هستند تمرکز کنند. گروههای سیاسی افغانستان عمدتاً در در تبعید هستند، اما آنها تخصص و توان لازم برای گفتگو و همکاری در مورد مسائل مربوط به افغانستان را دارند. این رویکرد ثبات بلندمدت و آیندهای عاری از تروریسم را برای افغانستان و جهان ارتقا خواهد داد.
@Antiliberalism